
بهترین مکان برای کار کردن
همیشه یکی از مهمترین سوالات ذهنم این بوده که بهترین جای کار کردن برای من کجاست؟ بدون شک بهترین جای کار کردن برای همه نباید شبیه به هم باشه یا اصلا نباید جایی باشه که همه دوست داشته باشند اونجا کار کنند، مثلا خود من از فضاهای کار اجتماعی برای کار کردن اصلا خوشم نمیاد، نمیتونم آدمهای مختلف را دور و بر خودم ببینم و نرم باهاشون حرف بزنم، چند روز امتحان کردم این محیط را و بعدش فهمیدم حتی یک کار کوچیک مثبت هم انجام ندادم فقط با آدمها حرف زدم، با راندمان صفردرصد بیخیال این محیط شدم.
گفتم محیط شرکت را یکم بررسی کنم، هر چند دقیقه یک بار یکی با آدم کار داره، اصلا انگار کارهایی که من میکنم نیاز به تمرکز نداره، البته شاید موقعیت شغلی من هم باعث چنین فرآیندی میشه ولی به هر حال من در محیط شرکت هم نمیتونم کار کنم، البته باز راندمان بیشتر از صفر است، با خودم گفتم میرم از خونه کار میکنم، هر چند دقیقه یک بار با محبتهای خانواده روبهرو میشدم که با یک بشقاب پر از میوه وارد اتاق میشدن و چند دقیقه بعد با یک لیوان چای و چند دقیقه بعد مقداری آجیل، انصافا تمرکز معنی خاصی نداشت، راندمانم در این شرایط از شرکت بیشتر بود ولی بازم خوب نبود، در ایام کرونا یک سری قوانین رفتوآمد برای ورود به اتاق در نظر گرفتم که باعث افزایش چشمگیری در راندمانم شد ولی بعد از چند روز حوصلم سر میرفت و دلم میخواست یکم آدم ببینم. از خونه میزدم بیرون و به سایر محیطهای شرکت سر میزدم.

به نظر خودم بهترین مکان کار کردن برای من یک اتاق بزرگ و خلوته که کامل برای خودم هست و میتونم روی دیوارهاش تکتک کارهام رو با استیکی بچسبونم، چند تا وایتبرد داشته که در صورت لزوم بتونم به صورت تفکیک شده ایدههام رو بنویسم، تمام ابزارها، کتابها و … دور و برم باشه، سکوت عالی داشته باشه و امکانات پخش موسیقی خوبی هم داشته باشه، یک تلویزیون بزرگ و یک نیم ست اداری شیک هم گوشهای از اتاق باشه همراه با یک مبل تختخوابشو که وقتی خسته میشم روی اون دراز بکشم و به چیزی فکر نکنم، انصافا این دیگه خیلی ایدهعال بود، هیچ وقت محیط کارم را این طوری تصور نکرده بودم، گذاشتم توی برنامه که همچین محیطی را برای خودم درست کنم.
مورد جالب دیگهای هم که فهمیدم این بود که من محیطهای کاری دو نفره را خیلی دوست دارم، چون باز هم امکان تمرکز وجود داره، مثلا یکی از دوستانم توی خونه کار میکنه و زمانهایی که من میرم پیشش تا با هم کار کنیم واقعا راندمان بالایی داریم چون کمتر به حاشیه میریم و روی کارها تمرکز داریم و یک جورایی کار را تمام میکنیم و از خونه خارج میشیم، نمیدونم من با کار تیمی مشکل دارم یا با فرآیندهای کار تیمی، البته کارهای دو نفری هم تیمی حساب میشه، من دوست دارم اگر کاری میکنم سریع به خروجی برسم، دوست ندارم وقتم رو صرف جلسات طولانی و بیمصرف تیمی کنم که هیچ خروجی ندارند، ولی اگر منجر به خروجی بشه خیلی علاقهمند میشم.

چند سالی هست که یک روش و محیط جدید به کارم اضافه کردم و اونم کار کردن در سفر است. بینظیره، یک بار همراه آرش برای امتحان چنین چیزی رفتیم مشهد با قطار، رستوران قطار رو آخر شب پر کرده بودیم استیکی، اونقدر جالب شده بود که کل پرسنل قطار به جای خواب و استراحت دور ما جمع شده بودن و بعد از تماشا شروع کردن به پرسیدن سوال و گپوگفت با ما، خیلی سفر جالبی بود، در مشهد کافههای مختلفی را برای کار کردن امتحان کردیم، هر چند ساعت محیط کاریمون رو تغییر میدادیم، خیلی هیجانانگیز و جذاب بود. این اواخر حتی چالش سفر با زیرشلوار رو برای خودم طراحی کردم، هیچ چیزی با خودم نمیبردم، به خصوص زمانهایی که میخواستم با دوستی راجعبه همکاری کاری در شهر دیگهای گپ بزنم، در طول مسیر فرصت ایدهپردازی و فکر کردن داشتم، سبک بودم و نیاز نبود به چیزهای زیادی فکر کنم، این سبک و محیط کاری هم بعد از کرونا در دستور کار خودم قرار میدم.